بد گویی: هر کس بد ما به خلق گوید ما صورت او نمی خراشیم ما خوبی او به خلق گوییم تا هر دو دروغ گفته باشیم!
خواستن: وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم
راه: نامم را پدرم انتخاب کرد! نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است! راهم را خودم انتخاب خواهم کرد ...
گلواژه هایی کوتاه، با مفاهیمی زیبا از دکتر علی شریعتی: وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است اماچه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن وچه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تراز کویر است اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم می زنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم. این زندگی من است دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیباو پرشکوه می آفرینند اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری به سه چیز تکیه نکن، غرور، دروغ و عشق آدم با غرور می تازد، بادروغ می بازد و با عشق می میرد دکتر علی شریعتی مفاهیمی زیبا نان زن انسانها عاشق بد گویی خواستن راه انسانها: ماهمیشه این آدمها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی دربرابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار ازما سلب میشود.سکوت میکنیم و ...
دسته اول/ آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستندهم نیستند عمدهآدمها. حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست کهقابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
دسته دوم/ آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانیواگذاشتهاند. بیشخصیتاند و بیاعتبار. هرگز به چشمنمیآیند. مرده وزندهشان یکی است.
دسته سوم/ آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستندهم هستند آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان همتاثیرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشانداریمو برایشان ارزش و احترام قائلیم.
دسته چهارم/ آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم هستند شگفتانگیزترین آدمها.در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاندکه ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهستهدرک میکنیم. باز میشناسیم. میفهمیم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار ازما سلبمیشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان میآید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینهادر زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
منبع: www.kocholo.org
نظرات شما عزیزان: